فندق کوچولوی مامان و بابا خوش اومدی.

باز هم اومدم...

سلام پسر گلم. پسر بازیگوش و کاراته کار . ماشاالله  پسر گلم امروز من و شما پنچ ماه و بیست و دو روز از باهم بودنمون میگذره قربونت بشم. هفته پیش رفتم دکتر و خدا رو شکر فهمیدم جفت بالا رفته و خلفی شده. طول سرویکس هم که بیشتر شده و 39.3 شده.  ولی دکتر گفته خیلی باید مراقب باشم. از آبان ماه بگم که مامان جون بلاخره بسلامتی رفتن سفر پیش خاله .قبل از رفتنش هم لباسها و وسایلی که از قبل برای سیسمونی شما تهیه کرده بود رو به من و خاله بزرگه نشون داد و سفارشات لازم رو به خاله و بابابزرگ کرد. طفلک دلش پیشم بود ولی به هر حال باید میرفت.میدونی که خاله اونجا خیلی تنهاست ولی ما اینجا خاله بزرگه همیشه در صحنه و خاله ندا رو داریم. ...
22 آبان 1393

دخمل طلا با پسمل بلا ؟

سلام سلام. بلاخره جنسیتت هم مشخص شد... دخترررررررررررررررر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یااااااااااااااااااااااا پسررررررررررررررررررررر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ با بابایی رفتیم سونو سه بعدی و  .... بعلههههههه پسری عشق مامان .....شاهزاده کوچولوی من. قربونت بشم . پسر عسلم.جیگر من. خیلی دوستت دارم و الان شدید تو فکر انتخاب اسمیم. الهی خوشبخت و خوشحال باشی مامان. وقتی موقع سونو صورت و دستهای کوچولوت رو دیدیم ناخودآگاه اشک چشمهام سرازیر شد برای دیدن ابن معجزه بزرگ خدا. و همون وقت از خدا خواستم به همه منتظرا نی نیهای سالم بده. شما هم سالم و سلامت بیای بغلم... الهی آمین   ...
6 آبان 1393

یه دنیا خبر

سلام نفس طلای مامان. ببخشید بابت این همه تاخیر. این ماه حسابی سر مامانی شلوغ بود. اول بگم نی نی طلای من جنسیتش مشخص شد. تو پست بعدی میگم. چهارشنبه 16 مهر مامان جون برامون ویارونه آورد. خیلییییییییییییی زحمت کشیده بود .  خاله ها هم از صبح رفته بودن کمک. چهارشنبه بعدش هم 23 مهر خاله جون بزرگه مهمونی ویارونه بهمون داد ...همه چیز عالی بود خصوصا سوپ خیلی خوشمزه اش. دیروز هم 5 آبان خونه دخترخاله ام نسرین جون دعوت شدیم و امروز هم دخترخاله ام رامش جون دعوتمون کرد آش ویارونه.. خلاصه که همه خیلیییییی لطف داشتن و خیلی خوش گذشته بهمون. پنجشنبه 1 آبان هم جشن نامزدیه پسرعموم بود که خیلییییی خوش گذشت. الهی قربونت برم از لحظه ای...
6 آبان 1393
1